- خاکه برگ(کَ / کِ بَ)
برگهای ریز و پوسیده که کود و رشوه را بکار آید
معنی خاکه برگ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(زَ / زِبَ)
لغت نامه دهخدا
تر. خرم. پرطراوت. جوان:
بسان درختی بود تازه برگ
دل از کین شاهان نترسد ز مرگ.
فردوسی
بسان درختی بود تازه برگ
دل از کین شاهان نترسد ز مرگ.
فردوسی
(بِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اوبانو بخش دیواندره شهرستان سنندج. واقع در 34 هزارگزی شمال دیواندره و 12 هزارگزی جنوب خاور کرفتو. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای سردسیر دارای 210 تن سکنه که مذهبشان سنی و زبانشان کردی است. آب آنجا از رودخانه و چشمه سار و محصول آنجا غلات و حبوبات و لبنیات و توتون میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
(کَ / کِ سُ)
لغت نامه دهخدا
چیزی است مثل خاک، که از کان سرب بدست می آید و نهایت بدبو باشد. (آنندراج) :
’خاکۀ کان مومیائی و سرب’. اشرف (از آنندراج)
’خاکۀ کان مومیائی و سرب’. اشرف (از آنندراج)
(کِ اَرْ رَ / رِ)
لغت نامه دهخدا
نرمه های ریز چوب که پس از بریدن آن بدست می آید. نشاره. وشاره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
(نَ / نِ بَ رِ)
لغت نامه دهخدا
کنایه از برج حمل است. (انجمن آرای ناصری) :
شرف شمس به خانه بره نیست
شرف شمس به واو قسم است.
خاقانی (از انجمن آرای ناصری)
شرف شمس به خانه بره نیست
شرف شمس به واو قسم است.
خاقانی (از انجمن آرای ناصری)
(نَ / نِ بَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب مراغه، واقع در4هزارگزی جنوب بناب و یکهزار گزی باختر راه ارابه روبناب به میاندوآب. ناحیه ای است واقع در جلگه، باتلاقی، معتدل و مالاریایی، دارای 1112 تن سکنۀ شیعی مذهب و ترک زبان. این ده از رود خانه صوفی چای و چاه مشروب میشود. محصولات آن غلات و کشمش و بادام و حبوبات است واهالی آن با کشاورزی گذران میکنند. و راه آن مالرو است. این ده از دو محل بفاصله 3/5 هزارگزی بنام خانه برق جدید و قدیم تشکیل یافته و سکنۀ خانه برق قدیم 651 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 187)
(نَ / نِ بُ)
لغت نامه دهخدا
عمل خانه بردن. عمل غارت و دزدی:
رقص در پایشان بزخمه گری
ضرب در دستشان بخانه بری.
نظامی.
شاه دانست کان چه شیوه گری است
دزد خانه بقصد خانه بری است.
نظامی
رقص در پایشان بزخمه گری
ضرب در دستشان بخانه بری.
نظامی.
شاه دانست کان چه شیوه گری است
دزد خانه بقصد خانه بری است.
نظامی
(یَ / یِ بُ رَ)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است که چون شتر آن را خورد بخواب رود. ببای فارسی هم بنظر رسیده است. (برهان) (شرفنامه) (آنندراج)
(لَ / لِ بَ)
لغت نامه دهخدا
برگ لاله:
رویش میان حلۀ سبز اندرون پدید
چون لاله برگ تازه شکفته میان خوید.
عماره.
زلف تو از مشک ناب چنبر چنبر
روی تو از لاله برگ خرمن خرمن.
فرخی.
، مجازاً روی:
چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لاله برگش بکردار خیر.
فردوسی
رویش میان حلۀ سبز اندرون پدید
چون لاله برگ تازه شکفته میان خوید.
عماره.
زلف تو از مشک ناب چنبر چنبر
روی تو از لاله برگ خرمن خرمن.
فرخی.
، مجازاً روی:
چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لاله برگش بکردار خیر.
فردوسی
(بَ اَ تَ /تِ)
لغت نامه دهخدا
برندۀ اثاث خانه. ربایندۀ اثاث خانه. دزد. سارق. ج، خانه بران:
چو دزد خانه بر کالا همی جست
سریر شاه را بالا همی جست.
نظامی.
من بسختی ب خانه دگران
خانه من بدست خانه بران.
نظامی.
گر سه حمال کارگر داری
چار جمال خانه برداری.
نظامی.
نقطه گه خانه رحمت تویی
خانه بر نقطۀ زحمت تویی.
نظامی
چو دزد خانه بر کالا همی جست
سریر شاه را بالا همی جست.
نظامی.
من بسختی ب خانه دگران
خانه من بدست خانه بران.
نظامی.
گر سه حمال کارگر داری
چار جمال خانه برداری.
نظامی.
نقطه گه خانه رحمت تویی
خانه بر نقطۀ زحمت تویی.
نظامی
برگ لاله: رویش میان حله سبزاندرون پدید چون لاله برگ تازه شکفته میان خوید. (عماره لغ)، چهره روی: چنان ننگش آمد ز کار هجیر که شد لاله برگش بکردار خیر. (شا. لغ)